زن خیلی سر و سنگین در حالی که چشمانش دو کاسه خون دارد با اخمی وحشتناک آرام می گوید: سلام!
مرد که هنوز لبخند دارد می پرسد: چیه؟خبری شده؟
زن شانه هایش را بلا می اندازد و می گوید: نه! چه خبری؟
- اما ناراحتی!
- نه ناراحت نیستم!
مرد کمی خیالش راحت می شود و به اتاق می رود و باقی لباس هایش را درمیاورد که صدای گریه زن را می شنود و سراسیمه دوباره به آشپزخانه برمی گردد.
مرد: چیه؟ چرا گریه می کنی؟
زن: چیزی نیست!
- اما اشکهات داره میریزه.
طراحی سایت سئو گوگل سئو طراحی فروشگاه اینترنتی مجله اینترنتی طراحی گرافیک سایت پروتز پروتز سینه طراحی ویب سایت ویب سایت دیزاین گوگل پارس